نقد و بررسی سریال ارباب حلقه ها: حلقه های قدرت -تحلیل قسمت اول تا هشتم

نقد و بررسی سریال ارباب حلقه ها: حلقه های قدرت -تحلیل قسمت اول تا هشتم

  • ایثار علیزاده
  • ۱ سال پیش
  • ۲۶ دقیقه مطالعه
  • ۱۳,۴۱۴

نقد و بررسی قسمت هشتم (آخر) سریال ارباب حلقه ها: حلقه های قدرت - The Lord of the Rings: The Rings of Power

فصل اول سریال ارباب حلقه ها: حلقه های قدرت در اوج زیبایی به اتمام میرسد، در حالی که سرنوشت خطه میانی در لبه پرتگاه قرار دارد. سائرون اینجا است و بسیار با شکوه است.

نقد و بررسی قسمت هشتم از فصل اول سریال ارباب حلقه ها: حلقه های قدرت

داستان شخصیت های مثبت هیچگاه به جذابیت شخصیت های منفی نبوده است. اهمیتی ندارد که یک پروتاگونیست تا چه حد اعمال قهرمانانه‌ای دارد، آنها همواره به یک شرور نیاز دارند که نقشه هایش را خنثی کنند. در غیر این صورت، اگر قهرمانان ما به آسانی به شرور های داستان غلبه کنند، در پایان احساس رضایتمندی نخواهیم داشت و حس میکنیم که هدف آنها چندان سخت نبوده است. آثار تالکین بهترین شرور را به خواننده تحویل میدهند: سائرون، تجسمی سهمناک از اهریمن، یک مایار قدرتمند با اشتهایی سیری ناپذیر از قدرت. حتی نوچه های او – اورک ها – نیز موجوداتی ترسناک هستند که همواره به خون انسان ها تشنه هستند.

سریال ارباب حلقه ها: حلقه های قدرت، کمی متفاوت عمل کرده است. سائرون یک چشم آتشین در آسمان نیست، بلکه یک انسان نه چندان عجیب و غریب است. البته نه هر انسانی، بلکه کسی است که تمام این مدت در کنارمان بوده است. هالبرند همان سائرون است. ارباب تاریکی ها در تمام این مدت در حال گمراه کردن گالادریل بود. هنگامی که گالادریل نقشه سائرون را در قسمت های قبلی کشف کرد، هالبرند پیشنهاد واگذاری پادشاهی خطه میانی را به وی داد. مشابه این پیشنهاد را در فیلم های ارباب حلقه ها دیدیم؛ هنگامی که فرودو حلقه را به گالادریل پیشکش کرد و گالادریل آنرا نپذیرفت. این بار اما گالادریل جوان را در یک مجموعه وقایع طولانی شاهد هستیم. کشتن ترول ها، تهدید کردن آدار و حتی کمک کردن به هالبرند بخشی از ماجرای زندگی او است. ترس ملموسی از اینکه گالادریل فریب حقه های سائرون را بخورد وجود دارد. در صورتی که همه میدانیم او در نهایت در جناح روشنایی خواهد بود. او پیشنهاد های سائرون را نیز رد میکند. اما باز هم سوالاتی را در مورد کاراکترش باقی میگذارد. حتی پس از رهایی از ر‌ؤیای سائرون که وی را به زمانی بسیار بهتر از حال حاضر برده بود، او اجازه ساخته شدن سه حلقه را میدهد. چرا جلوی کلبریمبور را نگرفت؟ آیا این اتفاق مهم جای هیچ بحثی میان الف ها ندارد؟

نقد و بررسی قسمت هشتم از فصل اول سریال ارباب حلقه ها: حلقه های قدرت
نقد و بررسی قسمت هشتم از فصل اول سریال ارباب حلقه ها: حلقه های قدرت


گالادریل راه درازی در پیش دارد و مسلما هنوز چیز های زیادی هست که باید یاد بگیرد. مورفید کلارک کاراکتر گالادریل را بسیار سرسخت و مصمم به تصویر کشیده است و بیننده به هیچ وجه احساس نمیکند که یک انسان را می بیند. اما با اینکه گالادریل هزاران سال را پشت سر گذاشته است، هنوز هم در برخی موقعیت ها ناپختگی او دیده میشود. هالبرند دقیقا همین باگ را در نومنور دید، هنگامی که گالادریل در گفتگو با میریل ناموفق عمل میکرد. و این باگ همان چیزی بود که گالادریل را در مقابل فریبکاری های هالبرند آسیب پذیر کرد. یقینا راه زیادی باقی است تا گالاردیل به ملکه با بصیرت لوثلورین تبدیل شود.

واکنش الروند به این اشتباهات گالادریل یکی از چیز هایی است که در این فصل فرصت دیدن آنرا نداشتیم.  در فصل اول سریال ارباب حلقه ها: حلقه های قدرت، الروند هنوز نقش چندان مهمی ندارد. واکنش او به بازگشت گالادریل، در حالی که می بایست در والینور می بود، بسیار عالی به تصویر کشیده شده است. جای تاسف دارد که فصل اول در حالی تمام شد که این دو نفر زمانی زیادی را در کنار هم نداشتند.

با این همه، داستان حلقه های قدرت به رونمایی شکوهمندی ختم شد. این که سائرون بدون آشکار شدن هویت واقعی‌اش تمام این مدت در حلقه کاراکتر های اصلی حضور داشته است، حرکت پر ریسکی است. با این حال، این کاراکتر در مقایسه با سائٰرونی که قبلا می شناختیم متفاوت است. او انگیزه و هدف دارد. برای فهم بهتر این موضوع در نظر داشته باشید که تا قبل از آشکار شدن هویت او، فکر میکردیم که حتی شانسی برای تبدیل شدن به یکی از کاراکتر های مثبت را دارد. هرچه باشد او یکی از صد ها نفری بود که توسط آدار از خطه میانی بیرون انداخته شد. مردی سرگردان در دریا که امیدوار بود زندگی جدیدی را در نومنور آغاز کند ( و یا شاید برای تجدید قوا و برنامه ریزی برای استراتژی هایش مدتی در آنجا بماند). این گالادریل بود که وی را به خطه میانی بازگرداند. درست همان واقعه‌ای که گیل گالاد پیش بینی کرده بود: این که گالادریل به صورت غیر عمد چیزی را زنده کند که قصد نابودی‌ آنرا داشت.

اهریمن هیچگاه نمیخوابد، بلکه صبر میکند. و سائرون صبر میکند. با این که هالبرند مجبور شد خود را به گالادریل معرفی کند، اما تا این قسمت به حدی مخفیانه کار کرد که خیلی ها تصور میکردند دیگر خبری از سائرون نیست. اما این جریانات تا چه حد جزئی از نقشه های سائرون بوده‌اند؟ آیا او به آهنگران نومنور پیوست تا در آنجا حلقه ها را بسازد؟ و یا با دیدن مثریل تصادفا شانس خود را امتحان کرد؟ نقشه او هر چه که بود، به شیوه غافلگیر کننده‌ای از آن رونمایی شد. این رویکرد جدید به دنیای تالکین ایده هوشمندانه‌ای بود که هیچ از حس و حال دنیای تالکین کم نکرده است.

این بیانات بدین معنا نیست که تالکین همواره مرز مشخصی بین اهریمن و نیکی داشته است. بلکه بالعکس، تالکین معمولا کاراکتر ها را در موقعیت هایی قرار میداد که تشخیص خوب از بد بسیار سخت میشد. برای درک این موضوع کافی است نگاهی به لگولاس و گیملی داشته باشید؛ یک دورف و یک الف که در راه با هم صلح میکنند. و یا دنتور دوم که گوندور را تا مرز سقوط پیش برد. هیچکدام از این کاراکتر ها کاملا معصوم نبوده‌اند، اما بیشتر اوقات در طول مسیری طولانی در جناح نیکی سر درآورده‌اند. ناگفته نماند که حتی سائرون نیز در عصر اول در جناح اهریمن نبود.

سریال ارباب حلقه ها: حلقه های قدرت نیز همین ویژگی را از آثار تالکین برگرفته است و هالبرند را به کاراکتری پلید تبدیل کرد. در حالی که پتانسیل این را داشت که مسیری همچون آراگورن را در پیش بگیرد. عکس همین جریان در مورد کاراکتر مرد غریبه اتفاق افتاد. در ابتدای اپیزود هشتم، مرد غریبه توسط یک فرقه ناشناخته به عنوان سائرون معرفی شد. اما نوری ایمان داشت که او نمیتواند اهریمن باشد. او به هارفوت ها کمک کرد و نوری خوبی را در وی دیده بود. در پایان هم دیدیم که این خوبی به شک و تردید های او در مورد خودش غلبه کرد. او اسم سائرون را رد کرد و این موجوات عجیب را به دنیای دیده نشده بازگرداند.

از همان ابتدای سریال تئوری های زیادی ادعا میکردند که این شخص همان گاندولف است. حال میدانیم که او یک جادوگر است. او به نوری میگوید که هر گاه در مورد چیزی شک داشتی، دماغت را دنبال کن. جمله‌ای که گاندولف عین آنرا در فیلم های ارباب حلقه ها به کار برد. مهم نیست که اسم او چه باشد. گاندولف، رادگاست و یا یکی از جادوگران آبی. موضوع مهم این است که او همراه با نوری راهی «رون» شده‌ است.

صحبت از هارفوت ها که میشود، عدم اشاره به بازی عالی لنی هنری در نقش سادوک دور از انصاف است. حصور او در میان هارفوت ها کمک زیادی به جذابیت خط داستانی آنها کرده است و در فصل های بعدی قطعا فقدان او احساس میشود. پاپی پرادفلو که یادآور سم در فیلم های ارباب حلقه ها است، بایستی به تنهایی داستانش را بسازد و حال که جادوگری در میان هارفوت ها نیست، باید امیدوار باشیم که دوباره به مشکل نخورند.

آخرین قسمت از فصل اول سریال ارباب حلقه ها: حلقه های قدرت در حالی به پایان میرسد که سائرون با لبخند به موردور می نگرد. این سکانس یادآور لحظه‌ای است که فرودو و سم در اواخر فیلم های پیتر جکسون کوهستان های تاریک را می بینند. فرودو در آن لحظه مسیری طولانی در پیش رو داشت؛ همانطور که حالا سائرون نیز مسیر درازی را در پیش دارد. یکی از لحظات هیجان انگیز فصل های بعدی، قرار گرفتن سائرون در مقابل آدار و پس گرفتن فرمانروایی‌ و ارتشش خواهد بود. فصل اول حلقه های قدرت را میتوان پیش درآمدی بر زندگی سائرون در نظر گرفت. امیدوارم که در فصل دوم شاهد بازگشت وی به اوج قدرت و نیز فاسد کردن تعدادی از دورف ها و انسان ها باشیم. انتظاری طولانی تا فصل دوم پیش رویمان است.

نقد و بررسی قسمت هفتم سریال ارباب حلقه ها: حلقه های قدرت - The Lord of the Rings: The Rings of Power

پس از فروپاشی کوهستان دووم، ارباب حلقه ها: حلقه های قدرت با یک اپیزود فوق‌العاده دیگر به بررسی عمیق تر کاراکتر ها میپردازد.

نقد و بررسی قسمت هفتم سریال ارباب حلقه ها: حلقه های قدرت

چگونه میتوان اپیزود فوق‌العاده هفته قبل را بدون انجام دادن کار احمقانه‌ای دنبال کرد؟ قسمت هفتم سریال ارباب حلقه ها: حلقه های قدرت به جای تلاش کردن برای روی صحنه آوردن اثری بزرگتر، به بررسی عمیق تر کاراکتر های این سریال پس از فاجعه هفته پیش پرداخته است. ما در خطه میانی هستیم و واضح است که یک فوران آتشفشان و کمی دود و گدازه نخواهد توانست مردمان این سرزمین را از میان ببرد. با این حال صدمات زیادی به متحدان ما وارد شد.

غافلگیر کننده ترین موضوع این قسمت، همراه شدن تئو با گالادریل در یک سفر کوتاه بود. دو هفته پیش حتی تصور دیدن این دو نفر در کنار هم غیرممکن می نمود. با این وجود، حال در این نقطه هستیم و تئو باعث شد روی انسانی تر گالادریل را ببینیم. او پی میبرد که نمیتواند برخوردی را که با هالبرند داشت، با تئو نیز داشته باشد. گالادریل در جایی آشکار میکند که او همسری به نام «کلبورن» دارد که تصور میکند کشته شده است. سپس هنگامی که تئو خود را مسبب اتفاقات قسمت قبلی معرفی میکند، گالادریل سعی میکند وی را آرام کند. سکانس بعدی این دو نفر هنگامی که زیر یک درخت خود را از دید اورک ها مخفی کرده‌اند حتی جالب تر میشود و دقیقا حس فرودو و دوستانش را در مجموعه فیلم های ارباب حلقه ها القا میکند.

نقد و بررسی قسمت هفتم سریال ارباب حلقه ها: حلقه های قدرت
نقد و بررسی قسمت هفتم سریال ارباب حلقه ها: حلقه های قدرت


در همین حال الندیل منتظر است تا پسرش ایسیلدور از میان دود و آتش بیرون بیاید. سپردن ایسیلدور به دست سرنوشت در این سکانس انتخاب عجیبی به نظر میرسد؛ خصوصا که نقش مهم و مشخصی در میان کاراکتر های این مجموعه دارد. الندیل با این اینکه از زنده ماندن ایسیلدور قطع امید نکرده است، محافظت از ملکه‌اش را به جستجو برای پسرش ترجیح میدهد و این موضوع وفاداری بی چون و چرای وی را نشان میدهد. اما در کمال تاسف ملکه بینایی خود را از دست داده است و این موضوع چند سوال را مطرح خواهد کرد: آیا بدون بینایی‌اش هم میتواند بر نومنور حکمرانی کند؟ آیا کسانی که مخالف رفتن او به جنگ بودند، از این مسئله سوء استفاده خواهند کرد؟

مردمان جنوب بالاخره جایی خارج از دود و آتش را پیدا میکنند که موقتا در آن ساکن شوند. نکته جالبی در این بخش نهفته است. هنگامی که تئو زنی به شکل مادرش را می بیند و میفهمد که این زن مادرش نیست، برونوین پشت سرش قرار دارد. همین حالت را هنگامی که الندیل یکی از سربازان را از دور می بیند شاهد بودیم. با این تفاوت که این حالت برای الندیل با فریم خوشحالی تمام نشد و خبری از ایسیلدور نبود. تئو با دیدن سالم بودن برونوین و اروندیر خوشحال میشود. شاید بتوان او را مسبب نابودی خانه و روستایشان دانست. اما هیچکس یک پسر بچه که قصد نجات جان مادرش را دارد سرزنش نمیکند. این سه نفر ظاهرا خانواده خوبی را تشکیل خواهند داد؛ اما اینکه آیا بقیه الف ها و انسان ها عشق آنها را خواهند پذیرفت، سوالی است که فعلا پاسخی برای آن وجود ندارد.

گالادریل در حالی که خود را برای خشم نومنوری ها – مبنی بر اینکه آنها را به این مصیبت دچار کرد – آماده کرده است، به نزد ملکه میریل میرود. شکی در خشم میریل نیست. اما این خشم برای گالادریل نیست. «آنها نمیدانند چه چیزی را آغاز کرده‌اند». این پاسخی است که گالادریل از میریل میشنود و ملکه قول میدهد که مردمش برای کمک به الف ها بار دیگر بازخواهند گشت. اما باید انتظار مخالفت و مقاومت نومنوری ها را برای بازگشت مجدد به خطه میانی داشته باشیم.

در اردوگاه بار دیگر هالبرند را می بینیم. او زخمی شده است و زخمش نیاز به درمان الف ها دارد. گالادریل او را تنها نمیگذارد و او را به سمت لیندون با خود میبرد. بدون شک هالبرند در لیندون درمان خواهد شد. هنوز هم تئوری های مطرح در مورد این که هالبرند همان سائرون است، به قوت خود باقی هستند. کسی چه میداند شاید هالبرند نمادی از «آراگورن»، و فردی باشد که سرنوشتش – همچون آراگورن – پادشاهی باشد.

در دقائق پایانی قسمت هفتم ارباب حلقه ها: حلقه های قدرت، شاهد حضور کوتاه دیگری از آدار بودیم. والدرگ خائن از او میپرسد که حال سرزمین های جنوبی را با چه نامی صدا بزنیم؟ پاسخی جز «موردور» برای این سوال وجود ندارد.

پس یک هفته دوری، در هفتمین قسمت از حلقه های قدرت، باز هم به هارفوت ها و مرد غریبه میپردازیم. هنوز هم در مورد هویت واقعی مرد غریبه نمیتوان با قاطعیت سخن گفت. اما به شخصه فکر میکنم محتمل ترین گزینه، «گاندولف» خواهد بود. غریبه پس از اینکه بیشه زار هارفوت ها را احیا میکند، آنها را ترک میکند. اما کاراکتر مرموزی که هنوز مشخص نیست چه کسی است، به دنبال رد او به هارفوت ها میرسد. هویت واقعی او هر کسی که باشد، قطعا نیت خیری ندارد. خصوصا که در یک چشم به هم زدن کاروان هارفوت ها را به آتش کشید. آیا این کاراکتر های مرموز موفق میشوند قبل از هارفوت ها گاندولف ما را پیدا کنند؟ امیدوارم در قسمت پایانی پاسخ این سوال را پیدا کنیم.

در جای دیگر، دورین شدیدا درگیر مشکلات خانوادگی شده است. پس از اینکه الروند برای دورین توضیح میدهد که الف ها بدون میثریل زنده نخواهند ماند، دورین با پدرش صحبت میکند که با مخالفت قاطعانه روبرو میشود. پادشاه به او هشدار میدهد که در صورت زیاده روی در حفاری، «موریا»‌ سقوط خواهد کرد. اما این بن بست باعث توقف دورین نمیشود. ناگفته نماند که دیسا نیز نقش بسیار مهمی در عدم تسلیم دورین داشت. دورین به همراه الروند به حفاری ادامه میدهد و یک رگه بزرگ از میثریل را پیدا میکند. اما پادشاه از این اقدام دورین خشمگین میشود و دورین را از مقام جانشینی خلع میکند. حق دادن به هرکدام از این پدر و پسر کار دشواری است. دورین میخواهد به دوستش کمک کند و پادشاه نیز میخواد از مردمش محافظت کند. نتیجه در هر صورت خوشایند نیست؛ چراکه یک «بارلوگ» بیدار شده است.

نقد قسمت هفتم سریال ارباب حلقه ها: حلقه های قدرت
نقد قسمت هفتم سریال ارباب حلقه ها: حلقه های قدرت
«بارلوگ»


به دنبال وقایع سرنوشت ساز هفته پیش، هفتمین قسمت از سریال ارباب حلقه ها: حلقه های قدرت با عنوان «چشم»، از سرعت روایت داستان می کاهد و با دقت بیشتری به جزئیات المانت های سازنده سریال میپردازد. این قسمت بر خلاف بسیاری از اپیزود های پیشین به ساختن زیربنا برای وقایع آینده نمیپردازد و بلکه به اتفاقاتی پرداخته است که از همین حالا تاثیر آنها را شاهد هستیم. در همین حال پیشروی داستان نیز متوقف نشده است. با اینکه بسیاری از خطوط داستانی سریال تا چند فصل آینده به ثمر نخواهند رسید، اما واضح است که قسمت پایانی هفته بعد نیز اپیزود فوق‌العاده‌ای خواهد بود.


نقد و بررسی قسمت ششم سریال ارباب حلقه ها: حلقه های قدرت - The Lord of the Rings: The Rings of Power

در هر سریالی لحظه‌ای پیش خواهد آمد که پازل داستان کامل میشود و جزئیات مختلف معنی پیدا میکنند؛ از این لحظه است که نمیتوانید دست از تماشا کردن بردارید. در مورد سریال ارباب حلقه ها:‌ حلقه های قدرت، در قسمت ششم این لحظه فرا رسیده است.

نقد و بررسی قسمت ششم از فصل اول سریال ارباب حلقه ها: حلقه های قدرت

ششمین قسمت از ارباب حلقه ها: حلقه های قدرت، حکم یک فینال را دارد و هنگامی که اروندیر و گالادریل با هم ملاقات میکنند، خطوط داستانی به هم متصل میشوند. یک کاراکتر شرور صرفا سرگرم کننده، به کاراکتری جذاب مبدل میشود. فوران آتش فشان چهره خطه میانی را برای همیشه دگرگون میکند. ناگفته نماند که نبرد میان اورک ها و مردمان جنوب که بیشتر زمان قسمت ششم را به خود اختصاص داد، بسیار رضایت بخش بود. تا به این لحظه حلقه های قدرت ارتباط و هماهنگی خود را با فیلم های ارباب حلقه ها حفظ کرده است و میتوان گفت در این قسمت، مرز میان این دو از همیشه کم رنگ تر شده است.

قسمت ششم نمایش خود را با آدار (با هنرنمایی عالی جوزف ماول) آغاز میکند، در حالی که با سخنانی حماسی، فرزندان اورکش را به میدان نبرد بدرقه میکند. آدار عنوان میکند که آنها تاکنون بردگانی بیش نبوده‌اند، اما از حالا اینطور نخواهد بود. زمان آنها بالاخره فرا رسیده است. مخفی شدن در ترس خورشید در طول روز دیگر کافی است. آنها به برج حمله میکنند که با تله اروندیر روبرو میشوند. در همین حال نیرو های نومنور در حال حرکت به سمت خطه میانی هستند و گالادریل و ایسیلدور برای نخستین بار با یکدیگر روبرو میشوند.

لحظاتی بعد که هرج و مرج به اوج میرسد، اروندیر و برونوین موفق میشوند تعداد زیادی از اورک ها را از بین ببرند. با اینکه اروندیر و برونوین یکی از کاراکتر های اصلی هستند و طبعا انتظار مرگ آنها را به این زودی نداریم، اما به لطف ظرافت کارگردانی، بیننده ناخودآگاه از کشته شدن آنها میترسد. اما هر دو آنها در آخرین لحظه نجات پیدا میکنند. ظاهرا آنها بر اورک ها پیروز شده‌اند. اگر با سریالی ضعیف تر روبرو بودیم، قطعا در این لحظه این اپیزود پایان می یافت. اما ارباب حلقه ها: حلقه های قدرت قطعا در این دسته قرار نمیگیرد.  لحظاتی بعد آنها متوجه میشوند که با همنوعان خود جنگیده‌اند و مورد حمله مرگبار دسته دیگری از اورک ها قرار میگیرند.

پس از اینکه جنوبی ها در میخانه پناه میگیرند، آدار راهش را به داخل میخانه باز میکند و تعدادی از آنها را با بی رحمی تمام به قتل می رساند. اروندیر که حالا از همیشه احساساتی تر است، آماده است تا برونوین را برای حفظ دسته شمشیر سائرون فدا کند. اما تئو زبان باز میکند و مکان دسته شمشیر را لو میدهد. درست هنگامی که تمام امید ها ناپدید میشوند، گالادریل سر میرسد. نومنوری ها به به اورک ها می تازند و جنوبی ها را نجات میدهند. این نبرد بسیاری از خطوط داستانی را به هم ارتباط داد. گالادریل در ادامه به کمک هالبرند موفق میشود آدار را در حال فرار دستگیر کند و گالادریل هالبرند را از کشتن آدار باز می دارد. هالبرند از آدار میپرسد که آیا او را به یاد دارد؟ و آدار به طرز موذیانه‌ای پاسخ منفی به او میدهد ( اینجا تئوری هایی مطرح است که هالبرند همان سائرون تغییر شکل دهنده است)‌.

گالادریل سعی میکند در اسطبل از ادار که زنجیر شده است بازجویی کند. هفته قبل در مورد این که گالادریل کاراکتری نیست که بتوان به راحتی دوستش داشت، صحبت کردیم. در قسمت ششم حلقه های قدرت، آدار دقیقا به همین نکته اشاره میکند: دیدگاه او بسیار متعصبانه به نظر می آید. آدار گالادریل را آینه‌ای از مورگاث میخواند و برای این ادعا هم دلیل دارد. او هیچ همدردی برای کسانی که در رکاب او برای رسیدن به هدفش می میرند ندارد. این نکته در اپیزود های آغازین این مجموعه نیز به وضوح دیده شد. سربازان او دیگر حاضر به دنبال کردن شک و تردید های او در مورد اهریمن نبودند. اما آیا باید از راه متفاوتی به هدفش نزدیک میشد؟

نقد قسمت ششم ارباب حلقه ها: حلقه های قدرت
نقد و بررسی قسمت ششم سریال ارباب حلقه ها: حلقه های قدرت


سکانس بازجویی گالادریل از آدار، به توسعه کاراکتر گالادریل بیش از هر شخصیت دیگری در حلقه های قدرت کمک میکند. در حالی که در فیلم های پیتر جکسون صفوف خوبان و اهرمینان کاملا مشخص بود، سریال ارباب حلقه ها: حلقه های قدرت رویکردی متفاوت برگزیده است و در ناحیه مه آلودی به بازی پرداخته است. مهی که کاملا در خور صنعت تلویزیون مدرن امروزی است. اما برای گالادریل این پایان تنش درونی‌اش نخواهد بود. از ابتدای ملاقات او با هالبرند، احساس های مبهمی بین این دو شکل گرفته است. اما آیا میتوان این احساس را عشق خواند؟ هنوز مشخص نیست (حتی تصور این حالت در صورتی که هالبرند سائرون باشد نیز پیچیده و صد البته جذاب خواهد بود).

در حین اینکه جنوبی ها در حال جشن گرفتن هستند، تئو پی میبرد که دسته شمشیر در واقع پیش آدار نبوده است. این وضعیت هنگامی وخیم تر میشود که می فهمیم این وسیله تنها یک شمشیر نبود، بلکه یک کلید مهم بود. به محض باز شدن خروجی سد، آب به دل زمین میرود و آتشفشان را فعال میکند – آتشفشانی که یک روز کوهستان نفرین شده (Mount Doom) خوانده خواهد شد. گالادریل کاملا سردرگم و مبهوت این واقعه میشود. سکانسی عالی برای به پایان رساندن یکی از بهترین اپیزود های این فصل.

با روایت داستانی کاملا هماهنگ و گرد هم آوردن کاراکتر ها و خطوط داستانی مختلف، سریال ارباب حلقه ها: حلقه های قدرت بهترین اپیزود خود را – تا به این لحظه – به بینندگان تقدیم میکند. قطعا در صورتی که حلقه های قدرت بتواند این کیفیت را در ادامه نیز حفظ کند، حتی میتواند دل مخالفان خود را نیز بدست آورد.

نقد و بررسی قسمت پنجم سریال ارباب حلقه ها: حلقه های قدرت - The Lord of the Rings: The Rings of Power

ارباب حلقه ها: حلقه های قدرت، علاوه بر گالادریل که بیشتر توجهات را به خود جلب کرده است، کاراکتر های جذاب زیادی دارد که توجه به آنها اجتناب ناپذیر است؛ خصوصا الروند، دورین و نوری.

نقد و بررسی قسمت پنجم از فصل اول سریال ارباب حلقه ها: حلقه های قدرت

گالادریل کاراکتری است که له آسانی توجه بیننده را به خود جلب میکند، اما اینکه آیا بیننده وی را دوست دارد یا نه، پاسخ ساده‌ای ندارد. از آغاز نخستین فصل این مجموعه تاکنون، گالادریل بیشتر زمان سریال را به خود اختصاص داده است. از زمان افتادن در آب لحظاتی پیش از ورود به والینور تا به این لحظه، مسیر غیر قابل پیش بینی را برای گالادریل شاهد بوده‌ایم. او یک دنده و البته مغرور است – کلماتی که خود تالکین برای توصیف گالادریل به کار میبرد. اما این غرور و یک دندگی باید مرزی داشته باشد؛ مرزی که در مورد گالادریل دیده نمیشود.

هالبرند در سکانسی از قسمت پنجم اشاره میکند که تمام تلاش های گالادریل در طول این سالیان تنها به منظور انتقام بوده است. او در پی سائرون و به دنبال تمام کردن راهی است که برادرش آغاز کرد. اما در مورد هالبرند، نه گالادریل و نه ما هنوز نمیدانیم که چرا او نمیخواهد بر تخت پادشاهی بنشیند. هالبرند از گالادریل میپرسد که چرا دست از جنگیدن بر نمیدارد و گالادریل پاسخ میدهد: «نمیتوانم جلوی خودم را بگیرم.»

در ادامه گالادریل در مورد الروند و سربازانش میگوید که آنها دیگر فرقی بین من و اهریمنی که دنبالش هستم را تشخیص نمیدادند. اما آیا آنها کاملا در اشتباه هستند؟ مطمئنا در آینده‌ای نه چندان دور پشیمانی گالادریل را از برخی تصمیماتش خواهیم دید. او نومنوری ها را به جنگی متقاعد کرد که در تضاد با غرایزشان بود و تنها به فکر هدف خویش است؛ به نظر میرسد که گالادریل نیازمند کمی انسانیت باشد.

در مقابل گالادریل، الروند را داریم که رویکردی کاملا متفاوت دارد. او شدیدا پایبند دوستانش  - صرف نظر از نژادشان – است و بسیار محترمانه با آنها رایزنی میکند؛ به طوری که نتایج عادلانه‌ای نسیب هر دو طرف شود. رابطه او با دورین نقطه برجسته‌ای در قسمت پنجم بود و حضور دورین در لیندون پرده از مسائل مهمی برداشت. حال میدانیم که الف ها برای بقای نسلشان به «میثریل» نیاز دارند. فلزی که دورف ها به تازگی کشف کرده‌اند. 

به میانه زمین بازمیگردیم؛ جایی که نوری و قبیله‌اش در حال کوچ هستند. داستان کوچ این گروه همراه با مبارزه آنها با انواع تهدید هایی مانند حمله گرگ ها، در حالی که غریبه‌ای که از آسمان نازل شد را به همراه دارند، هیچ کم و کاستی از داستان سایر کاراکتر ها ندارد. از همان ابتدا تئوری هایی مبنی بر جادوگر بودن این فرد غریبه – البته نه جادوگر های بد ذات – وجود داشت و با انتشار پنجمین قسمت از این سریال، این تئوری ها قوت بیشتری گرفتند. مشاهده توسعه کاراکتر این غریبه در حالی که حتی صحبت کردن هم بلد نیست، موهبتی است که در یک فیلم سینمایی – با وجود محدودیت زمانی – ممکن نیست.

تنش ها در مورد غریبه، با در نظر گرفتن این موضوع که حالا خادمان رنگ پریده سائرون (البته اگر این فرد خود سائرون نباشد) به دنبال او هستند شدت بیشتری خواهند گرفت. این سکانس بسیار کوتاه بود؛ اما همین زمان کوتاه کافی است تا بدانیم که نیرو های اهریمنی به دنبال غریبه هستند.

نقد سریال ارباب حلقه ها
نقد قسمت پنجم سریال ارباب حلقه ها: حلقه های قدرت

در همین حال اروندیر و برونوین نیمی از افرادشان را از دست میدهند؛ چراکه صاحب میخانه روستا آنها را برای بیعت با آدار متقاعد کرد. در این قسمت همچنین مشخص شد که تئو کاراکتر شروری نیست و تنها یک نوجوان سردرگم است. حال با عدم وجود فشار های خارجی، تئو دسته شمشیر را به اروندیر میدهد، و اروندیر پی میبرد که این شمشیر متعلق به سائرون بوده‌ است. داستان میانه زمین با حضور آدار ادامه می یابد. این الف شرور کاراکتر جالبی است و هنوز چیز های زیادی در مورد او ناگفته مانده است. در این قسمت نیز شاهد دیالوگ کوتاهی از ارک ها هستیم و این که سریال ارباب حلقه ها: حلقه های قدرت زمان کافی را در اختیار دارد تا به این مخلوقات متفاوت نیز بپردازد، بسیار عالی است.

در نومنور، به دنبال تغییر رویکرد ملکه در مورد گالادریل، مردم در حال آماده شدن برای جنگ هستند. ایسیلدور اما با وجود خرابکاری هایی که در قسمت قبلی داشت، مسیر آسانی را برای پیوستن به جنگجویان در پیش ندارد و با مخالفت پدرش روبرو میشود. او که مخفیانه وارد یکی از کشتی ها میشود، با «کمن»، پسر فارازون روبرو میشود که در حال سوزاندن کشتی است؛ چراکه از اطاعت کردن از یک الف ناراضی است. مردم نومنور به دو دسته تقسیم شده‌اند: عده‌ای ناراضی از کمک به الف و عده‌ای خشنود از این مسئله. جای تاسف دارد که جذبه خاصی در روابط بین کمن و خواهر ایسیلدور دیده نمیشود. اما ایسیلدور بالاخره وارد مسیری میشود که بر خلاف میل قبلی‌اش به سفر به غرب، منطقی به نظر میرسد.

بخش زیادی از نومنور هنوز هم از نگاه گالادریل دیده میشود. هر چه باشد حضور او آغاز کننده وقایعی است که روزی باعث سقوط نومنور خواهد شد. گیل گالاد در اپیزود های پیشین در مورد پیش بینی خود در مورد گالادریل مبنی بر اینکه حضور او در میانه زمین خوش یمن نیست سخن گفت. به گفته گیل گالاد، حضور گالادریل در میانه زمین میتواند سرنوشتی را رقم بزند که اصلا از آن خوشحال نخواهد شد: بازگشت سائرون. اما این الف قابل توقف نیست و اگر این پیش بینی هم به واقعیت تبدیل شود، احتمالا کسی نخواهد توانست او را از هدفش بازدارد.

نقد و بررسی قسمت چهارم سریال ارباب حلقه ها: حلقه های قدرت - The Lord of the Rings: The Rings of Power

شاید اگر آمازون پرایم سریال ارباب حلقه ها را دو قسمت دو قسمت منتشر میکرد، برای بیننده تجربه بهتری را به همرا می آورد. هر چه باشد این همان کاری بود که با دو قسمت آغازین کردند. اولین قسمت این سریال، معرفی بی نقصی بر دنیای سریال بود، و دومین قسمت هم سراغ داستان سریال رفت. با انتشار سومین قسمت، بیشتر بیننده ها با دیدن خیل عظیم کاراکتر ها و به خصوص مردمان نومنور گیج شده بودند. اما به لطف قسمت چهارم، حالا بیشتر با مردم این جزیره و نیز سیاست ها و رویکرد آنها آشنا شده‌ایم.

حلقه های قدرت در چهارمین اپیزود خود، بذر هایی را میکارد که در آینده‌ ثمره آنرا خواهیم دید.

در قسمت قبل به اهمیت میریل اشاره شد. اما داستان میریل و نقش نومنور کمی مبهم به نظر می آمد؛ چراکه در برخورد اول به نظر با گالادریل خصومت داشتند. در دقایق ابتدایی چهارمین قسمت، با دیدن راز او، توانستیم منشا درد وی را درک کنیم. او نابودی نومنور را در رویای خود می بیند. در همین حال، مشاورش فارازون بذر های تفرقه را در کوچه های نومنور می کارد. این جمله او را به یاد داشته باشید: «من قسم میخورم که الف ها، زمام نومنور را در دست نخواهند گرفت.» در عوض اینکه بگوید ملکه اجازه چنین اتفاقی را نخواهد داد.

علت این کشمکش ها، گالادریل است که پس از مشاجره‌ای تند با ملکه، سر از زندان  در می آورد. در این سکانس می توان اقتباس از گالادریل فیلم های پیتر جکسون را به وضوح دید؛ هنگامی که گالادریل صدایش را بلند کرده و میگوید: «یک طوفان در درون من است.» گالادریل علاوه بر یک جنگجوی قدر، میتواند رهبر خوبی نیز در تالار های سیاستمداران باشد. با این وجود، همانطور که هالبرند اشاره کرد، هنوز چیز های زیادی هست که باید یاد بگیرد. این نکته هنگامی که گالادریل به برج پادشاه نفوذ میکند بیشتر برجسته میشود. در آنجا او پی میبرد که ملکه دلایلی محکم برای نپذیرفتن یک الف در نومنور دارد. جای تاسف دارد که فرایند تصمیم گیری میریل برای کمک به گالادریل بسیار سریع اتفاق می افتد.

نقد قسمت چهارم ارباب حلقه ها

به میانه زمین باز میگردیم. جایی که دو داستان جذاب همزمان در جریان اند. اروندیر با «آدار» دیدار میکند، کلمه‌ای که به معنای پدر است. میک آپ چهره جوزف ماول، بازیگر این نقش، بسیار جالب است. به نظر میرسد که آدار یک الف مسموم است. در آثار تالکین، الف ها از روی اختیار برای سائرون کار نمیکنند؛ آنها توسط مورگاث شکنجه شده و تبدیل به اورک ها شدند. شاید دلیل اینکه اورک ها به او پدر میگویند نیز همین باشد؛ چراکه در این صورت آدار جد آنها خواهد بود. همچنین دیدن رویه دیگر اورک ها – که تا به حال به نمایش در نیامده است – بسیار غافلگیر کننده بود. یکی از آنها که در درگیری صدمه دیده بود، توسط بقیه به داخل چادر ها آورده شده است و حتی سعی کرده بودند که او را نجات دهند. آدار این اورک را از دردش خلاص میکند. این صحنه نشان میدهد که اگرچه آدار در طرف اهریمن است؛ اما برای نیرو هایش اهمیت قائل است. این سکانس جای تفکر زیادی دارد...

اروندیر اما آزاد میشود و پیامی برای مردم جنوب که حالا در یکی از قلعه های نگهبانی پناه گرفته‌اند، به او داده میشود. برونوین هم در همین قلعه همراه با سایر انسان ها پناه گرفته است. تئو – پسر برونوین – که برای پیدا کردن آذوقه به روستا برگشته است، گرفتار اورک ها میشود و از دسته شمشیرش استفاده میکند. و  اینجا مشخص میشود که این شمشیر همان چیزی است که اورک ها به دنبالش بوده‌اند. این بار بخت با تئو یار است و اروندیر او را نجات میدهد. اما حالا که آدار از جای این شمشیر خبر دار شده است، میتوان وقوع درگیری را پیش بینی کرد.

علاوه بر این ها، صاحب میخانه روستا هم خبر دارد که دسته شمشیر پیش تئو است. او تأیید میکند که این شمشیر زمانی به سائرون متعلق بوده است و نشان میدهد که الف ها حق داشتند که همچنان به انسان های جنوب بدبین باشند؛ چراکه هنوز پتانسیل متحد شدن با ارباب تاریکی را دارند. در حالی که فیلم های ارباب حلقه ها مرز مشخصی بین مردمان خوب و اهریمن داشت، در سریال حلقه های قدرت این مرز کم رنگ تر شده است و این مسئله سریال را یک قدم جلو تر قرار میدهد.

یک سری پنهانکاری در کازاد دووم هم در جریان است. الروند به دنبال شاهزاده دورین است و به لطف دروغ های دیسا، او را پیدا میکند. دورین فاش میکند که آنها به تازگی فلز «میثریل» را پیدا کرده‌اند (فلزی که فرودو در فیلم های ارباب حلقه زرهی از جنس آنرا پوشیده بود).

با این حال هنوز هم عدم اعتماد را بین این دو نژاد می بینیم. دورین پیش پدرش میرود و هر دو به توافق میرسند که دورین همراه با الروند به لیندون برود تا پی ببرد که الف ها واقعا چه در سر دارند. دورین و پدرش در این سکانس لحظات احساسی را رقم میزنند که رویه جدی دورف ها را نشان میدهد. رویه‌ای که تهیه کننده قبلا هم گفته بود که در این سریال سعی میکنیم دورف ها را جدی بگیریم.

روی هم رفته، قسمت چهارم شامل اتفاقات مهمی بود که قطعا در آینده تاثیر بزرگی خواهند داشت. کاراکتر های کلیدی زیادی را در نومنور داریم. هنوز هم توجهات زیادی حول ایسیلدور جریان ندارند. خواهرش که زمان قابل توجهی را در این قسمت در اختیار داشت، حتی کمتر از ایسیلدور توسعه یافته است. با این حال اپیزود چهارم موفق شده است که پایه های داستان قسمت های بعدی را به خوبی علم کند.

نقد و بررسی قسمت سوم سریال ارباب حلقه ها: حلقه های قدرت - The Lord of the Rings: The Rings of Power

تا به اینجای کار «ارباب حلقه ها: حلقه های قدرت» به هیچ وجه از سرعت پیشروی خود نکاسته است؛ به طوری که اپیزود آغازین این سریال با رهبری گالادریل آغاز میشود، در دومین اپیزود دورف ها در رأس قرار گرفتند و حالا نیز دنیای تالکین به گسترش سریعش ادامه داده و بی معطلی به فرمانروایی «نامنور» میرسد.

گالادریل و همراه سرگردانش، «هالبرند»، بیشتر زمان قسمت سوم ارباب حلقه ها رو به خودشون اختصاص میدهند. تاریخ دور و درازی بین الف ها و مردمان نامنور قرار دارد که باعث تنش در اولین برخورد گالادریل با آنها میشود. اما با آشنا شدن با کاراکتر «الندیل» میبینیم که الف ها در این شهر دوستانی هم دارند. الندیل را میتوان مشابه کاراکتر «برومیر» در مجموعه هابیت خطاب کرد. گالادریل در تالار دانش متوجه میشود نمادی که «سائرون» روی بدن برادرش به جا گذاشته بود تنها یک نماد نیست، بلکه نقشه‌ای است از فرامانروایی آینده «دارک لرد» یا همون سائرون که بعد ها با نام موردور شناخته خواهد شد و جایی است برای تجمع نیرو های سائرون بعد از مرگ مورگاث. بنابراین حالا گالادریل مدرک کافی برای قانع کردن نژاد خودش به این مسئله که اهریمن در میانه زمین در حال رشده پیدا کرده.

جلوه های بصری این قسمت بی نظیر ظاهر میشوند و کمتر سکانسی را میبینیم که بیننده را محو خود نکند. شهر نامنور به صورت کاملا واقع گرایانه ساخته شده است و کوچه های آن حس زنده بودن رو به بیننده القا میکنند. با معرفی این لوکیشن جدید، طبعا از مجموعه‌ای دیگر از کاراکتر ها رونمایی میشود که خیلی زود میتوانیم با آنها ارتباط برقرار کنیم.

نقد قسمت سوم سریال ارباب حلقه ها

«تار-میرل» و «فارزون» به عنوان حاکمان نامنور تاثیر چندانی از خودشون به جا نمیذارن. به نظر نمیاد که حالا حالا ها کاری با شهر نامنور داشته باشیم – کتابخون ها میدونن که این شهر نفرین شده است – و البته تا زمانی که الروند، دورین و دیسا رو در خارج از این شهر داریم، به شخصه عجله‌ای هم برای بازدید از این شهر ندارم. در همین حال سریال زمان بیشتری رو به رابطه الندیل و گالادریل اختصاص میده؛ در حالی که به رابطه متشنج الندیل با پسرش «ایسیلدور» - که از قضا قراره خیلی هم مشهور بشه – به صورت سر سری میپردازه. ایسیلدور شخصیه که دست سائرون رو قطع میکنه و «عصر دوم» رو به پایان میرسونه. اینجا ایسیلدور نوجوانی است که ظاهرا حرفش با حرف پدرش یکی نیست و از کاراکتر هایی است که انتظار توسعه‌اش رو در آینده داریم. خواهر ایسیلدور اما، در موج عظیم کاراکتر های جدید کاملا گم شده است.

با این همه نام های جدیدی که در این سریال دیده‌ایم و قطعا با اومدن هر قسمت تعدادشون بیشتر هم میشه، تنها کاری که تونستم بکنم این بود که فعلا به کاراکتر های نام آشنا بچسبم. یکی از این نام ها، «هالبرند» است که در اپیزود های هفته پیشین شناخت چندانی ازش نداشتیم؛‌ با این وجود کاراکتر جذابی به نظر میرسه. دیدن نبرد او با اهالی نامنور غافلگیر کننده بود و این شیوه، راه حلی جالب برای توسعه کاراکتر هالبرند بود. قبل از انتشار قسمت سوم، تئوری هایی مطرح شده بود که هالبرند در واقع سائرون است. اما به لطف گالادریل دیدیم که هویت واقعی او کاملا انسانی است و حتی وارث پادشاهی سرزمین های جنوبی است. اما باز هم هالبرند شخصیتی به نظر میاد که راز های زیادی رو با خودش داره.

حالا بیاید برگردیم به میانه زمین. جایی که «اروندیر» توسط «ارک ها» اسیر، و به بردگی گرفته شده. نبردی که الف ها در مقابل ارک ها رقم میزنند، نفس گیر ترین سکانس قسمت سوم ارباب حلقه ها: حلقه های قدرت رو تشکیل داد و نهایتا به معرفی یکی از آنتاگونیست های ترسناک این سریال، یعنی «آدار» منجر شد. این نکته رو هم از قلم نندازم که طراحی ارک ها در این مجموعه تا حدودی با آثار پیتر جکسون متفاوته.

هارفوت ها مانند هابیت ها، نقشی کلیدی خواهند داشت.

در جای دیگر سرزمین، هارفوت ها کوچ خودشون رو آغاز کردن. «نوری» باعث یکسری مشکلات شده و البته قبیله به زودی با «غریبه» که در قسمت قبلی از آسمان فرود اومد، دیدار میکنند. شبکه آمازون پرایم داستان رو به زیبایی به پیش میبره و به نظر میرسه که هارفوت ها در این مجموعه همچون هابیت ها، نقشی برجسته خواهند داشت.

تصور این که تمامی این خطوط داستانی جدا در جایی به هم پیوند میخورند شگفت انگیزه. کتاب های تالکین همواره پر از مجموعه کاراکتر هایی بوده است که هر یک در پایان نقش مهمی رو ایفا میکنند. در فیلم های پیتر جکسون هم دیدیم که «فرودو» همراهان زیادی داشت و هر یک از آنها نقشی کلیدی داشتند. البته این کاراکتر ها ماجراشون رو با هم شروع کردن و در بین راه بینشون فاصله افتاد و هرکدوم خط داستانی ویژه‌ای رو ساختن. اما حلقه های قدرت دقیقا عکس این رویکرد رو در پیش گرفته. می بینیم که در اینجا کاراکتر های متعددی رو داریم که اصلا همدیگر رو ندیدن؛‌ اما در آینده احتمالا یک گروه واحد رو تشکیل میدن. تا به این لحظه این کاراکتر ها و خطوط داستانی اونها به خوبی کنترل شده است. اینکه تهیه کننده بتونه همین روند رو حفظ کنه، چیزیه که باید در آینده ببینیم. با این وجود دیدن این گستره وسیع از دنیای تالکین در تنها چند اپیزود، شگفت انگیز و فراتر از انتظار ها بوده است. تنها چیزی که لازمه اینه که کمی از سرعت روایت داستان کم بشه تا بتونیم زمان باکیفیتی رو با هر یک از کاراکتر ها داشته باشیم.

نقد و بررسی قسمت های اول و دوم سریال ارباب حلقه ها: حلقه های قدرت - The Lord of the Rings: The Rings of Power

آمازون با بودجه عظیمی که برای مجموعه تلویزیونی «ارباب حلقه ها: حلقه های قدرت» قرار داد، در واقع قمار بزرگی رو انجام داد. اما با دیدن دو قسمت آغازین این سریال، میشه گفت «جف بزوس» پولش رو جای مطمئنی سرمایه گذاری کرده و این مجموعه به یقین استاندارد های جدید و البته شاید دست نیافتنی رو در دنیای فانتزی وضع کرد.

سریال ارباب حلقه ها: حلقه های قدرت، دنیای تلویزیون رو برای همیشه تغییر خواهد داد. این گفته به هیچ وجه اغراق آمیز نیست و بلند پروازانه ترین مجموعه آمازون بار بسیار بزرگی رو به دوش خواهد داشت. بودجه تنها اولین قسمت این سریال رقمی نزدیک به ۱ ملیارد دلار اعلام شده. آیا امکان داره چنین اثری عالی از آب در نیاد؟ و البته با موفقیت قسمت های آغازین این سریال، احتمالا در آینده این استودیو بودجه های بیشتر و بیشتری رو صرف این مجموعه خواهد کرد، به این امید که مسند دنیای فانتزی رو تصاحب کنن.

عظمت این مجموعه در همان دقایق ابتدایی کاملا به چشم میخوره و واقعا کلمات در توصیف این شاهکار کم میارن. برای درک شکوه این سریال حتما باید اون رو دید؛ نه یک بار و بلکه چندین بار. سکانس های ابتدایی این سریال ما رو به دهه های ابتدایی میانه زمین میبرن؛ جایی که الف ها با دشمن بزرگ، «مورگاث» و زیردستش «سائرون» میجنگند. قسمت اول پیش درآمدی از نبرد و تلفات و اندوه حاصل از جنگ رو در اختیار بیننده قرار میده که میشه گفت تا حدودی شبیه به «یاران حلقه» است.

در حالی که بیلبو، فرودو، آراگورن و گاندولف رو در هیچ جای این دنیا نمیشه پیدا کرد، اما «حلقه های قدرت» دقیقا با زبان سینمایی مجموعه فیلم های‌ «ارباب حلقه ها»‌صحبت میکنه: لنداسکیپ های بی نظیر از نیوزیلند، ارکستر های عظیم و دنیای زنده‌ای که میتوان تنفس آنرا حس کرد. تعدادی کاراکتر آشنا هم در بین شخصیت های سریال دیده میشه. «مورفید کلارک» که پیش تر برای بازی در نقش «قدیسه ماد» (Saint Maud) در فیلمی با همین عنوان شناخته میشد، در سریال «ارباب حلقه ها:‌حلقه های قدرت» نقش جوانی «گالادریل» رو که در فیلم های ارباب حلقه ها این کاراکتر رو بازی «کیت بلنشت» دیدیم بازی میکنه. البته جوانی گالادریل شخصیتی به نسبت متفاوت با گالادریل مسن تر است. به نظر میرسه که گالادریل نقش اصلی – و یا حداقل یکی از پروتاگونیست ها – این مجموعه خواهد بود. در دو قسمت آغازین گالادریل رو در تعقیب سائرون در سرزمین هایی بسیار دور از «لیندون» - فرمانروایی الف ها – میبینیم. گالادریل در قسمت های آغازین با یک توسعه کاراکتر مینور همراهه و جایگاه خودش رو به عنوان یکی از نیرو محرکه های اصلی داستان به نمایش میذاره.

نقد سریال ارباب حلقه ها

روایت داستان تنها بخش تشکیل دهنده اپیزود های آغازین نیست و در این قسمت ها «هارفوت» ها رو دیدیم که در واقع اجداد «هابیت ها» به شمار میان و اینطور که پیدا است درست مثل هابیت ها در دردسر سازی استعداد ذاتی داردند. کاراکتر «نوری» یک هارفوت با مزه است که دائما به دنبال دردسر است. در حالی که «سوداک» شخصیتی محتاط و دانا در میان هارفوت ها است. به نظر میاد که به زودی و در حالی که پای هارفوت ها به دنیای موجوات بزرگتر باز میشه، شاهد نقش هایی کلیدی برای این دو کاراکتر باشیم. «پاتریک مک. کی» و «جی. دی. پین»، تهیه کنندگان این مجموعه، نزدیک ترین سبک رو به «پیتر جکسون» دارن و هنگامی که صحبت از اقتباس از فیلم های پیتر جکسون میرسه، بهتر از این دو نفر پیدا نمیشه.

«اروندیر» (اسماعیل کروز) سرباز نگهبان الف و معشوقه‌اش «برونوین» (نازنین بنیادی)، همان احساس همیشگی زمین میانه رو به بیننده القا میکنن. عشق این دو نفر در واقع پژواک رابطه بین «آراگورن» و «اروین» در فیلم های تالکین است. الف ها با وجود سن بالایشان، ظاهری بسیار جوان دارند و بازی عالی اسماعیل کروز با وجود ظاهر جوان، پختگی اروندیر را به خوبی نشان میدهد. دومین قسمت سریال بهترین کاراکتر های باقی مونده رو معرفی میکنه: «اوین آرتور» در نقش «دورین چهارم» و «سوفیا نومویت» در نقش «دیسا»؛ دو دورف جذاب با تم کمدی – درست مثل گیملی در مجموعه فیلم های هابیت. تالار های باشکوه دورف ها رو در دوارن اوج قدرتشون در این قسمت میبینیم و جای تاسف داره که میدونیم روزی این تالار ها به ویرانه تبدیل خواهند شد. این تالار ها رو هنگامی که «الروند» به دیدن دورین میره دیدیم. «الروند» دیگر کاراکتری نام آشنایی است که از مجموعه فیلم های ارباب حلقه با بازی «هوگو ویوینگ» به یاد داریم و حالا نقش دوران جوانی او را «رابرت آرامایو» به عهده داره. این شیفت بازیگر به هیچ وجه سعی در بازنویسی شخصیت الروند نداشته و همون طبیعت سرد و منزوی رو اینجا هم شاهد هستیم. الروند هم احتمالا از بهترین پروتاگونیست های این مجموعه خواهد بود.

نقد سریال ارباب حلقه ها

سریالی که در این روز ها کاربر ها سعی میکنن در مقابل «ارباب حلقه ها: حلقه های قدرت» قرار بدن، پیش درآمد «بازی تاج و تخت»، یعنی «خاندان اژدها است». در حالی که خاندان اژدها سعی داره داستان نسبتا فشرده تری رو برای بیننده بازگو کنه، ارباب حلقه ها چندین خط داستانی مختلف در زمین میانه رو دنبال میکنه؛ در حالی که تفریبا هیچ کم و کاستی در خلال این روایات دیده نمیشه. این سریال سعی داره سراسر دنیای تالکین رو تحت پوشش قرار بده، و یقینانا در طی این مجموعه بار ها از لوکیشنی به لوکیشنی دیگر خواهیم رفت؛ پیشنهاد میکنم اگه پیش زمینه‌ای از دنیای تالکین ندارید، لااقل این لوکیشن ها رو گوگل کنید و اطلاعاتتون رو در این باره بیشتر کنید. حتی افرادی که علاقه زیادی به دنیای تالکین دارن و کتاب ها رو خوندن، عنوان کردن که مجبور شدن برای فهم کامل این دو قسمت از منابع و مراجع مختلفی استفاده کنن.

نکته قابل توجهی که وجود داره اینه که هر سکانس از سریال، حکم یک فیلم رو داره و بین لوکیشن های مختلف تقریبا هیچ مجالی برای تنفس وجود نداره. لحظه به لحظه این مجموعه رو باید با دقت دید؛ حتی کوچکترین جزئیات هم اهمیت دارن.

«ارباب حلقه ها: حلقه های قدرت» تا به این لحظه انقلابی در دنیای فانتزی به پا کرده و بیننده رو به اعماق دنیای فانتزی میبره؛ بسیار عمیق تر از خاندان اژدها.


لطفا توجه کنید که ثبت نظر باید مطابق با قوانین نشر آداروک باشد.